افعال ربطی (Linking verbs) در زبان انگلیسی
افعالی که نشان دهنده وجود حالت بوده و بر انجام کار دلالت نمی کنند را افعال ربطی در انگلیسی می نامند.
این افعال دو قسمت یک جمله را به هم ربط می دهند.
مثلا با استفاده از افعال ربطی می توان در یک جمله، فاعل را به اسم یا صفت ربط داد.
در این حالت فعل ربط مثل علامت مساوی در ریاضی عمل می کند:
فاعل |
فعل |
متمم فاعل |
Mohsen |
is |
a teacher. |
Mohsen |
= |
a teacher. |
نکته: افعال ربط مفعول نمی گیرند.
افعال ربط به تنهایی مفهومی را منتقل نمی کنند:
· He is ?????
· He is a doctor.
· Shahab feels ?????
· Shahab feels well.
در مثال های بالا doctor و well متمم فاعل (subject complement) هستند.
افعال ربطی به دو صورت در جمله عمل می کنند:
1. وقتی دو قسمت جمله یک چیز هستند:
Javid is my father.
2. وقتی قسمت اول جمله دارای کیفیت توصیف شده توسط قسمت دوم آن است.
Sonia is Indian.
معروف ترین فعل ربطی فعل be در همه اشکال آن است. سایر افعال ربطی در زبان انگلیسی عبارت اند از:
Smell, grow, appear, turn, become, feel, get, seem, look, remain, taste, sound
نکته: افعال ربطی نمی توانند مجهول (Passive) باشند.
برای فهم بیشتر کاربرد افعال ربطی در جمله، به مثال های زیر توجه کنید:
این کت شماست؟
او احساس گرسنگی می کند.
حسام دوست من است.
- My Mother became a nurse.
مادرم پرستار شد.
- Your explanation did not appear acceptable.
توضیح شما قابل قبول به نظر نمی رسد.
- Milad remained under suspicion for the rest of his life.
میلاد بقیه عمرش را مورد سو ظن باقی ماند.
- I became sad when Mahsa left me.
وقتی مهسا ترکم کرد ناراحت شدم.
گاهی ممکن است بعضی از افعال ربطی در موقعیت و مفهومی از جمله قرار بگیرند که دیگر نقش ربطی نداشته باشند.
همانطور که عرض کردیم افعال ربط در انگلیسی مفعول ندارند.
حال اگر در جمله ای به فعل ربطی برخوردیم که مفعول داشت پس قطعا در آن جمله فعل ربط نداریم.
به عنوان مثال:
She looked tired.
او به نظر خسته بود. (اینجا فعل ربط داریم چون بعد از فعل، صفت آمده است)
She looked at the mirror tiredly.
او با خستگی به آینه نگاه کرد. (اینجا فعل ربط نداریم چون فعل روی یک مفعول انجام شده است)
در جدول زیر افعال ربطی که می توانند به صورت غیر ربطی هم استفاده شوند را آورده ایم:
در مثال های زیر برخی از افعال ربطی در انگلیسی را به صورت غیر ربطی نیز به کار برده ایم:
· The egg smells bad.
تخم مرغ بوی بدی می دهد.
· She smelled the egg.
او تخم مرغ را بویید.
· I felt so sad last night.
دیشب خیلی احساس ناراحتی می کردم.
· He felt on the floor to find his lost coin.
روی زمین دست کشید تا سکه گمشده اش را پیدا کند.
· The pizza tastes better than before.
مزه پیتزا بهتر از قبل است.
· I would like to taste all the food on the table.
دوست دارم همه غذاهای روی میز را بچشم.